مبارزات سیاسی امامحسین(ع) درزمان معاویه |
نگارش یافته توسط عباس کوثرى | |
امام حسن(ع)در اثر توطئهاى شوم که از سوى معاویه تدارک دیدهشد به شهادت رسید و جلوههاى شکوهمند امامت در دیگر یادگارفاطمه و على علیهماالسلام متجلى گشت. استبداد اموى جهت هدم امامت راستین و یاران دلباخته آن عزمرا دو چندان کرد و با تهدید و ارعاب و ترفندهاى عوامفریبانه بهنابودى مکتب و راه امام على و فرزندانش علیهم السلام همتگماشت. بدین جهت، رهبرى و هدایت امتشرایط دشوار و طاقت فرسایىیافت. دوران دهساله امامت ابىعبدالله(ع) بیانگر مواضع وبرنامههاى آن حضرت در مقابل این تحولات است که پیامها و درسهاىارزشمندى را فرا راه عاشقانش قرار مىدهد و از سوى دیگر، سیرهاخلاقى تربیتى آن بزرگوار را ازذخائر ازرشمند جهان اسلام و ازبایستههاى پژوهشى است که بخش مهمى از آن ظهور و درخشش همیندوران مبارک است. نوشته حاضر نگاهى است اجمالى به یکى از مواضعو ابعاد زندگى سیاسى آن حضرت با عنوان «مبارزات امامحسین(ع)در دوران معاویه که محورهاى زیر بیانگر جوانب آنمىباشد. شیعیان امام على(ع)روزهاى سختى را در حکومت معاویه سپرىمىکردند. تعداد زیادى از آنان توسط معاویه به شهادت رسیده وبسیارى دیگر فرارى یا منزوى و در اضطراب و نگرانى به سرمىبردند. در منابر و اجتماعات اهانتبه امام على(ع) به صورترسمى رواج یافته بود و دلهاى عاشقان و دوستداران امیرمومنان راسخت جریحه دار کرده بود. اکنون دیدگان به سوى امام حسین(ع)دوخته شده و منتظر رهنمودهاو دستورهاى آن حضرت است تا این سکوت مرگبار را بشکند و راهى بهسوى افقهاى حقیقتبگشاید. امام حسین(ع)همراه عبدالله ابن عباسو عبدالله ابن جعفر حج مىگذارد. در سرزمین منى فرصتى دست مىدهدتا امام(ع)از اصحاب پیامبرو شیعیان و نیک مردان انصار دعوت کندو حقایق را براى آنان بازگو کند. بیش از هفتصد تن گرد اماماجتماع مىکنند که دویست نفر آنان از اصحاب پیامبرند. حضرت بپاخاست و پس از حمد وثناى الهى، فرمود: «این تجاوزگر(معاویه)برما و شیعیان ما سختیها و ناملایماتىروا داشته است که خود دانسته و دیدهاید یا به شما رسیده است. مىخواهم از شما درباره حقیقتى جویا شوم. اگر راست گفتم، آن را تصدیق کنید و در صورتى که خلاف گفتم،مرا تکذیب کنید. سخنم را بشنوید و گفتارم را بنویسید. سپسهنگامى که به سوى شهرها و قبایل خویش بازگشتید، هر آن کس را کهمورد وثوق و اطمینان دانستید به آنچه از حقوق ما مىدانید، دعوتکنید. من از آن مىترسم که حق ولایت از بین رود و مغلوب گردد،اگرچه خدا نور خویش را به رغم خواست کافران، غالب خواهدگردانید.» سپس آنچه از قرآن و سنت پیامبر(ص)درباره پدر و مادرش واهلبیت(علیهم السلام )بود، براى آنان قرائت کرد. همگى گفتند: «اللهم نعم قد سمعنا و شهدنا» ; همین طور است ما خود شنیدیمو افراد مورد اعتماد براى ما آنچه فرمودید، نقل کردند. سپس حضرت فرمود: «شما را به خدا سوگند مىدهم آیا مىدانید کهپیامبر(ص) على(ع)را در غدیر خم به امامت منصوب کرد و مردم رابهولایت او فرا خواند و دستور داد که این پیام را حاضران بهغایبان برسانند؟» همگى گفتند: «بلى ما شنیدیم.» (1) بدین ترتیب، امام(ع)در آن اجتماع بر حقیقت امامت تاکیدورزیده و رسالت و مسوولیتخواص را براى ترویج مکتباهلبیت(علیهم السلام)و مبارزه با استبداد اموى ترسیم کرد. سخنرانى حضرت در مسجد پیامبر(ص)نیز در همین راستا است. مرحوممجلسى مىنویسد: به معاویه گفتند: دیدگان به سوى حسین(ع)است. کارى کن که اومنبر رود و خطابه ایراد کند; از چشم مردم خواهد افتاد; زیراتوانایى خطابه ندارد. معاویه گفت: این را درباره برادرش حسنابن على تجربه کردم، به رسوایى مامنجر شد. سرانجام اصرار زیاد مردم باعثشد از امامحسین(ع)بخواهد بهمنبر رود و با مردم سخن بگوید. حضرت سخنرانى خود را با حمدوثناى الهى آغاز کرد. دراین حال مردى گفت: کیست که خطابهمىکند؟ حضرت فرمود: ماییم حزب پیروز الهى و عترت رسول خدا که نزدیکترین فرد بهاو هستند و اهلبیت پاکیزه او ویکى از دو چیز گرانبها که عدلقرآن قرار داده شده، همان کتاب که باطلى از پیش رو و پشتسر اوراه نمىیابد، آگاه به تاویل قرآن و روشنگر حقایق آن هستیم. مارا اطاعت کنید که اطاعت ما واجب است; زیرااطاعت ما مقرون بهاطاعتخدا و رسول او گشته است. خداوند متعال مىفرماید: «اطاعتکنید خدا و رسول او و صاحب فرمان از خودتان را و هرگاه در چیزىنزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید. اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این براى شما بهتر وعاقبت و پایانش نیکوتر است.» (2) و فرموده: «هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکستبه آنها برسد،آن را شایع مىسازند در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایانکه قدرت تشخیص کافى دارند. بازگردانند از ریشههاى مسایلآگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمتخدا برشما نبود، جز عده کمىهمگى از شیطان پیروى مىکردید.» (3) شما را برحذر مىدارم ازاین که به نداى شیطان گوش فرادهید; زیرا شیطان دشمن آشکار شما است. و در آن صورت از دوستان شیطانخواهید شد. دوستانى که شیطان به آنان مىگوید: امروز هیچ کس ازمردم بر شما پیروز نمىگردد و من همسایه شما هستم اما هنگامى کهدوگروه(کافران و مومنان مورد حمایت فرشتگان در جنگ بدر)دربرابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم. (4) که در این صورت «مثل کافران جنگ بدر»مورد ضربه شمشیرها و نیزهها «از سوى ملائکه» قرار خواهید گرفتو در آن هنگام ایمان فردى که از پیش ایمان نیاورده استیاکارنیکى را انجام نداده است نفعى به او نخواهد رساند. در این موقع، معاویه گفت: «حسبک یا اباعبدالله فقد ابلغت»; کافى است اى اباعبدالله، حق سخن را ادا کردى. (5) معاویه تصمیم به ولایتعهدى یزید گرفت. راهى حجشد; به مدینه آمد و از مردم براى او بیعت گرفت. سپسمنبر رفت و یزید را این چنین ستود: یزید دانا به سنت و قرآنشناس است و حلم و بردبارىاش برسنگهاى سخت افزون است. امامحسین(ع)برخاست و پس از ستایش خدا و درود بر پیامبر(ص)فرمود: هرگز سخنورى هرچند سخن به تفصیل گوید نتوانسته استحق اندکى ازصفات ممتاز پیامبر(ص)را ادا کند. اى معاویه! از واقعیت دورماندهاى، سپیده صبح تاریکى شب را رسوا ساخته و نور خورشید پرتوروشنایى چراغ را بىفروغ ساخته است. در برترى برخى سخن به زیادهگفتى و در گزینش عدهاى حق دیگران را ضایع کردى و از بیان فضیلتصاحبان آن بخل ورزیدى و بیش از حد ستم رواداشتى. نشد که اندکى از فضیلت صاحبان حق را بپردازى و در همان حالشیطان بهره فراوان و نصیب کامل خویش را برنگیرد. دانستم آنچهدرباره یزید از سیاستمدارى و کمالش گفتى، مىخواهى مردم را بااین سخنان به اشتباه اندازى. گمان مىکنى انسانى ناشناس و دوراز چشم مردم را تعریف مىکنى و از آنچه فقط خودت به آن دستیافتهاى، خبر مىدهى. «فخذ لیزید فیما اخذبه من استقرائه الکلاب المتهادشتهعندالتحادش و الحمام السبق لاترابهن و القیناث ذوات المعازف وضروب الملاهى تجده ناصرا» ; وهمین کارهایى که یزید کرده، بگیر; همین که سگان را به حال پارس و گلاویزى مىخواند و کبوترانبازىرا به سوى همقطارانش و نیز کنیزکان آوازه خوان و انواع بیهودهگرى و هوس بازىهایش کافى است که تو را در وصف خویش یارى کردهباشد. سپس فرمود: قصدى را که براى ولایتعهدى یزید دارى فروگذار ورهاکن، چه نیازى دارى که افزون برهمه کارهاى بدى که کردهاى بااین گناه نیز خدا را ملاقات کنى. (6) جهت دیگرى که بیانگر مبارزات آن حضرت است نامهاى است که درآن جنایات معاویه و ستمگرىهایش شمارش کرده، حکومت معاویه رافتنهاى سهمگین بر امت قلمداد مىکند. قسمتى از آن چنین است: مگرتو نبودى که حجر و یاران عابد و خاشع حق را کشتى، همانان که ازبدعتها نگران و بىتاب مىگشتند و امر به معروف و نهى از منکرمىکردند؟ آنان را پس از تعهدات محکم و تضمینهاى مطمئن به طرزظالمانه و تجاوزکارانه کشتى، در برابر خدا گستاخى ورزیدى و عهدو پیمان الهى را سبک شمردى. مگر تو قاتل عمرو ابن الحمق نیستى،همان که از زیادى عبادت صورت و پیشانىاش پینه بسته بود؟ او راپس از تعهدات و تضمینهایى کشتى که اگر به حفاظتشدگان درکوهساران داده مىشد، از قلههاى آن فرود مىآمدند. مگر تونیستىکه زیاد را در دوره اسلام به خویشتن منسوب گردانیدى و او را پسرابىسفیان قلمداد کردى، با این که رسول خدا(ص)حکم کرده که فرزندمتعلق به بستر(پدر و مادر)است و پاداش مرد زناکار را سنگ است. آنگاه او را برمسلمانان مسلط ساختى تا آنان را بکشد و دست وپایشان را قطع کند و بر تنه درختبه دارشان آویزاد؟ پناهبرخدا، اى معاویه! گویا تو از این امت نیستى و ایشان از تونیستند. مگر تو آن خضرمى را نکشتى که ابن زیاد درباره او به توگزارش داده بود داراى دین على(ع)است; و دین على(ع) همان دینىاست که پسر عمویش(ص)برآن بود; همان دینى که تو به نامش به اینمقام نشستهاى; و اگر دین او نبود، بالاترین افتخارات تو واجدادت کوچهاى تابستانى و زمستانى آنان بود و خدا به واسطه مابراى این که نعمتى گران ببخشد، سختیهاى آن را از دوشتانبرداشت. به من گفتهاى که این امت را به فتنه مینداز. من فتنهاىسهمگینتر از حکومتتبرامت نمىیابم; و نیز گفتهاى: به مصلحتخویش و دین و امت محمد(ص)بیندیش. به خدا قسم، کارى بهتر ازجهاد علیه تو نمىشناسم. بنابراین، هرگاه به انجام آن اقدام کنم، مایه تقرب بهپروردگار من است و در صورتى که به انجامش نپردازم، از خدا براىحفظ دینم آمرزش مىطلبم و از او توفیق انجام آنچه او دوستمىدارد و مىپسندد، خواستارم. سپس حضرت در ادامه مىفرماید: بدان که خدا را دیوانى است کههرکار کوچک و بزرگ به حساب مىکشد و شمارش مىکند. بدان که خدافراموش نمىکند که تو به مجرد گمان افراد را مىکشى و به محضوارد آمدن اتهامى دستگیر مىسازى و پسرى را به حکومت نشاندهاىکه باده مىنوشد و سگبازى مىکند، تو را مىبینم که خویشتن بهگناه و عذاب در انداختهاى و دینت را تباه کردهاى و رعیت راضایعساختهاى. (7) استبداد اموى جامعه اسلامى را دچار فسردگى و رکود کرده، زمینهتجاوز و ستمگریهاى بیشتر آنان گشته بود. هشدار به جامعه ویادآورى رسالتها و مسوولیتهاى سنگین آنان از ضرورتهاى فورى آنبود; و چه فردى شایستهتر از ابىعبدالله الحسین(ع)و چه موقعیتىوالاتر از حج. براین اساس، حضرت در اجتماع شکوهمند مردم در سرزمین منى بهسخنرانى پرداخت و وظیفه امر به معروف ونهى از منکر را به مردمو دانشمندان یادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر بهمعروف و نهى از منکر فرمود: اى مردم! از آنچه خدا بدان اولیاى خود را پند داده، پندگیرید مانند بدگفتن او از دانشمندان یهود، آنجا که مىفرماید: چرا دانشمندان نصارى و علماى یهود آنان را از گفتار گناهآمیز وخوردن مال حرام نهى نمىکنند؟ چه زشت است عملى که انجاممىدادند. (8) و نیز فرموده است: کافران بنى اسرائیل بر زبان داود وعیسى ابن مریم، لعن و نفرین شدند. این به خاطر آن بود که گناهوتجاوز مىکردند. تا آنجا که فرمود: چه بدکارى انجام مىدادند. (9) خداوند آنها را بدین خاطر نکوهش کرده که از ستمکارانى کهمیان آنها بودند، کار زشت و فساد مىدیدند و آنها را نهىنمىکردند; زیرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنانمىترسیدند با این که خداوند مىفرماید: از مردم نترسید و از منبترسید. (10) سپس عالمان را مورد خطاب قرار داده، مىفرماید: شما اى جماعتکه معروف به دانش و نامور به خوبى و معروف به خیرخواهى هستید وبه وسیله خدا در دل مردم مهابتى دارید; شرافتمند از شما حسابمىبرد و ناتوان شما را گرامى مىدارد... من مىترسم عذابى از عذابهاى الهى برشما فرودآید; زیرا شماهااز کرامتخدا به منزلتى رسیدید که بردیگران برترى یافتهاید. بندگان مؤمن به خدا، گرامى داشته نمىشوند ولى شما به خاطر خدادر میان بندگان الهى ارجمندید. این در حالى است که مىبینید کهپیمانهاى خدا شکسته شده و هیچ عکس العمل و هراسى به خود راهنمىدهید. براى یک نقض تعهد پدران خویش بىتابى مىکنید با این که تعهدرسول خدا خوار و بىمقدار شده، کورها و لالها و زمینگیرها در همهشهرها بىسرپرست مانده و برآنها ترحم نمىشود، شما به اندازهمقام و در خور مسوولیتخویش کار نمىکنید و در مقابل کسى کهاقدام مىکند خضوع نمىکنید. برعکس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر مىداریدبا این که خداوند شما را فرمان داده که از کار خلاف باز ایستیدو دیگران را نیز نهى کنید; اما شما غافلید. مصیبتشما از همهمردم بزرگتر است; زیرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتوانشدید. کاش کوشش مىکردید. علت این ناتوانى این است که جریان امور و احکام به دستدانشمندان الهى است که امین برحلال و حرام اویند; ولى این مقاماز شما گرفته شده است. بدین جهت، که شما ازحق متفرق شدید و درباره روش پیغمبر باوجود دلیل روشن دچار اختلاف شدید. اگر براذیت و آزارها شکیبابودید و در راه خدا مشکلات را متحمل مىشدید، زمام امور الهى بهشما برمىگشت و از طرف شما دستور آن صادر مىگشت و به سوى شماباز مىگشت; اما برعکس شما خودتان ستمگران را به جاى خویش جاىدادید و امور الهى را به آنها واگذاشتید تا به شبهه کارکنند وبه شهوتها و میلهاى نفسانى خویش حرکت کنند. علتسلطه ستمگرانگریز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگى دنیا است که از شماجدا خواهد شد. (11) اما متاسفانه این فریادها و خروشهاى الهى برجان و قلبهاىغافل کارگر نیفتاد و دوباره هرکس به اندیشه دنیایى خویش مشغولوکارهاى روزمره خویش را استمرار بخشید و چنان شد که بنىامیهاحکام الهى را تعطیل کردند; نیکمردان تنها مانده میدان را بهشهادت رساندند و تاریخ را براى همیشه سوگمند از بین رفتن حق وعدالت و حاکمیت امامت راستین ساختند. معاویه به مروان که ازکارگزاران حکومتى او بود، نامه نوشت واز او خواست دختر عبدالله بن جعفر را براى یزید خواستگارى کند. عبدالله تصمیم درباره این موضوع را به دائى فرزند خویش امامحسین(ع)واگذار کرد. امام فرمود: از خداوند خواستارم که موردپسندى از آل محمد را براى دختر عبدالله برگزیند. همگى در مسجداجتماع کردند. مروان در حضور مردم گفت: امیر مومنان معاویه بهمن دستور داده که هرقدر از مهر را که پدرش بگوید، قبول کنم وتمامى بدهکارى پدرش را بپردازم. افزون آن که صلح بین دو فامیلنیز برقرار خواهد شد. امام حسین(ع)پس از حمد و ثناى الهى وبیان فضایل اهلبیت(علیهم السلام)پاسخ داد: این که گفتى مهرش هرقدر باشد، معاویه قبول کرده، سوگند به جان خود که در صورتتصمیم، ما برمهر السنه چیزى اضافه نمىکنیم. و این سخن کهبدهکارى پدرش هرچه باشد، پرداخت مىکند، هیچ گاه زنان مابدهکاریهاى ما را نپرداختهاند; و اما مصالحه و سازش، ما افرادىهستیم که به خاطر خدا با شما دشمنى کردیم و براى دنیا با شماصلح نخواهیم کرد. خویش نسبى نتوانسته است مانع از این کار شودتا چه رسد به ازدواج و خویشى سببى. سپس حضرت دختر عبدالله را به عقد قاسم ابن محمد بن جعفردرآورد و باغى که خود در مدینه و به نقلى در سرزمین عقیقداشت. به دختر خواهر خویش بخشید. (12) 1- الغدیر، ج 10، ص 161 و 162. 2- نساء، آیه59. 3- همان، آیه83. 4- انفال، آیه 48. 5- بحارالانوار، ج 44، ص 205 و206. 6- الغدیر، ج 10، ص 161 و 162 و استفاده از ترجمه الغدیر، ج19، ص 250 و 251. 7- الغدیر، ج 10، ص 161 و 162 و استفاده از ترجمه الغدیر، ج19، ص 250 و 251. 8- مائده، آیه63. 9- همان، آیات 78 و79. 10- همان، آیه47. 11- تحف العقول، ص 240، کلمات امامحسین(ع). 12- بحارالانوار، ج 44، ص207. |
رژیم صهیونیستی در شانزدهمین روز تجاوز به نوار غزه امروز حملات هوایی و زمینی به این منطقه را تشدید کرد و در مقابل حملات موشکی نیروهای مقاومت به شهرکهای صهیونیستنشین همچنان ادامه یافت.
نظامیان صهیونیست با پشتیبانی جنگندهها و بمباران هوایی و توپخانهای گسترده خود، بامداد امروز تلاش داشتند که از چند محور وارد نوار غزه شوند که با آتش گسترده نیروهای مقاومت مواجه شدند.
خبرنگار الجزیره از غزه گزارش داد که پیشروی نیروهای اسرائیلی به سمت شهر غزه به دلیل آتش گسترده نیروهای مقاومت و بمبهای کار گذاشته شده در مسیر این نیروها به کندی صورت میگیرد.
بنابر این گزارش، درگیریهای شدیدی بین نیروهای اشغالگران و نیروهای مقاومت در این منطقه در گرفت که از میزان تلفات جانی این درگیریها گزارشی در دست نیست.
گزارشهای خبری نیز از وقوع درگیری شدید در شرق شهر غزه حکایت دارد و در جریان آن نیروهای مقاومت از راکتهای ضد تانک و گلولههای خمپاره علیه نیروهای اشغالگر استفاده کردند.
تانکهای اسرائیلی نیز بامداد امروز به سمت منطقه "شیخ عجلان" و محله "تل الهوی" نزدیک به این منطقه، حرکت کردند. پیش از این جنگندههای رژیم صهیونیستی این مناطق را هدف حملات هوایی خود قرار داده بودند.
یک روزنامه صهیونیستی نیز به نقل از افسران و مقامات بلندپایه نظامی این رژیم در این باره نوشت: عملیات زمینی اسرائیل در نوار غزه ناکام مانده و نیروها به راحتی در دام حماس افتادهاند.
روزنامه صهیونیستی "یدیعوتآحارونوت" نوشت: افسران و مقامات نظامی رژیم صهیونیستی اعتراف کردهاند که ارتش حماس به صورتی که گمان میکردیم، نبود و مبارزان فلسطینی برای مقابله با نیروهای اسرائیلی در مناطق باز ظاهر نمیشوند و این امر مانع میشود که بتوان آنها را از طریق هوایی هدف قرار داد.
روزنامه صهیونیستی"هآارتص" نیز با هشدار نسبت به ادامه جنگ در غزه از ارتش اسرائیل خواست که هر چه زودتر غزه را ترک کند زیرا در غیر این صورت با خطرات زیادی (تلفات و تشدید اختلاف داخلی) روبرو خواهد شد.
این روزنامه صهیونیستی در مطلبی با عنوان "فقط عقب نشینی کنید و بس" نوشت: ادامه جنگ در غزه، جبهه داخلی اسرائیل را متشنج خواهد کرد و ارتش را با خطرات جدی مواجه خواهد کرد.
ارتش رژیم صهونیستی که با مقاومت گروههای فلسطینی هنوز پشت دروازههای غزه گرفتار شده و نتوانسته است به این شهر راه پیدا کند، برای شکستن خط نیروهای مقاومت از سپر انسانی استفاده میکند.
نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی برای پیشروی در شهر غزه مردم فلسطین را در پیش روی خود قرار میدهند تا نیروهای مقاومت نتوانند جلوی آنها را در پیشروی به سمت غزه بگیرند.
همچنین ارتش رژیم صهیونیستی در مناطق مسکونی، اقدام به آتشزدن خانههای شهروندان فلسطین کرده است.
چند تن از بازماندگان جنایات رژیم صهیونیستی علیه غزه نیز از جنایات جدید این رژیم در کشتار زنان و کودکان منطقه "العطاطره" و دریدن اجساد آنها توسط سگهای شکاری صهیونیستها خبر دادند.
این در حالی است که بمباران مناطق مسکونی و غیرنظامی در غزه نیز از سوی جنگندههای صهیونیست همچنان ادامه دارد و اشغالگران از بمبهای فسفری در این منطقه استفاده میکنند.
خبرنگاران گزارش دادند که جنگندههای اسرائیلی دیشب بمبهای فسفر سفید بر مناطقی در "خزاعه" در غرب خانیونس در جنوب نوار غزه فرو ریختند.
یک منبع بیمارستانی اعلام کرد که بر اثر انفجار گلولههای فسفر سفید ، دستکم 55 فلسطین دچار آتشسوزی شدند.
بنابر این گزارش، این بمبها باعث ایجاد حریق در 10باب منزل مسکونی شد و این در حالی است که به دلیل حملات گسترده هوایی، امکان رسیدن نیروهای امدادرسان و آمبولانس برای نجات جان مجروحان وجود ندارد.
پیش از این روزنامه انگلیسی "تایمز" در گزارشی به نقل از کارشناسان نظامی فاش کرده بود: رژیم صهیونیستی در بمباران غزه از بمبهای فسفر سفید استفاده میکند.
به نوشته این روزنامه، بمبهای فسفری خرابیهای زیادی بر جای گذاشته و با ایجاد دود بسیار شدید به نظامیان اجازه میدهد که به هدف نزدیک شوند.
با وجود اینکه استفاده از این بمبها بر اساس توافقنامه ژنو سال 1980 ممنوع است اما رژیم صهیونیستی در حملات علیه لبنان در سال 2006 نیز از آن استفاده کرده است.
از سوی دیگر شمار شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه از 16 روز گذشته تاکنون به 897 شهید و سه هزار و 695 زخمی رسید که نیمی از آنها را کودکان و زنان تشکیل میدهند.
«معاویه حسنین» مدیر اورژانس بیمارستان فلسطین اعلام کرد که از آغاز حمله اسرائیل به نوار غزه از بیست و هفتم ماه دسامبر گذشته تاکنون، شمار شهدای فلسطینی به 897نفر رسید که در بین آنها 275 کودک به چشم میخورد.
وی در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه در عین حال شمار مجروحان این حملات را تاکنون سه هزار و 620نفر اعلام کرد که یک هزار و 312نفر از آنها زیر شانزده سال هستند.
این مقام پزشکی فلسطین تصریح کرد که در حملات امروز رژیم صهیونیستی 26فلسطینی دیگر به شهادت رسیدند.
"هبه عکیلة" خبرنگار الجزیره گزارش داد که جنگندههای رژیم صهیونیستی امروز شهرک "القراره" و شمال غرب جبالیا را بمباران کردند که به شهادت و زخمی شدن چند نفر انجامید.
خبرنگار الجزیره گزارش داد که در بین شهدای امروز یک خانواده چهار نفره نیز به چشم میخورد و انتظار می رود با توجه به گزارشهای مبنی بر وجود شهدا در شمال و شمال شرق غزه بر آمار شهدای امروز افزوده شود.
منابع بیمارستانی اعلام کرد، پیکر شماری از شهدای به بیمارستان "دارالشفاء" در غزه منتقل شد. این پیکرها از شرق شهر جبالیا واقع در شمال نوار غزه بیرون کشیده شده بودند.
این در حالی است که تنها در حملات دیروز رژیم صهیونیستی به مناطق فلسطینی 48 فلسطینی به شهادت رسیدند.
جنگندههای رژیم صهیونیستی از شب گذشته تا صبح امروز در حدود 60 هدف در سراسر نوار غزه که تعدادی از آنها را از اماکن مقدسه از جمله مساجد بودند بهشدت بمباران کردند.
از سوی دیگر منابع رژیم صهیونیستی زخمیشدن 21 نظامی این رژیم در درگیریهای دیروز با مقاومت فلسطین در غزه را تأیید کردند.
روزنامه یدیعوتآحارونوت نوشت که 14نظامی اسرائیل که در جنگ در غزه زخمی شده بودند به بیمارستان"سوروکا" در بئرالسبع منتقل شدند و هفت نظامی دیگر نیز دچار جراحات سطحی شدهاند.
این در حالی است که مقاومت فلسطین آمار تلفات نظامی رژیم صهیونیستی بیش از این اعلام کرده است به گونهای که گردانهای القسام به تنهایی هلاکت 12 نظامی و زخمیشدن دهها نفر دیگر را بر عهده گرفته است.
رژیم صهیونیستی رسانههای گروهی خود را از اعلام دقیق تلفات نظامی منع کرده است و سانسور شدید خبری اعمال میکند اما با این حال اخبار و گزارشهای رسیده از سرزمینهای اشغالی حاکی از خسارت سنگین نظامیان صهیونیستی پس از گذشت 16 روز، این رژیم موفق نشده است شلیک موشکهای مقاومت به سمت شهرکهای صهیونیستی رامتوقف کند.
"محمد نزال" در گفتوگو با روزنامه کویتی "الدار" به هلاکت نظامیان صهیونیست در درگیری با نیروهای مقاومت اشاره کرد و گفت از زمان آغاز این حملات تاکنون بیش از 43 نظامی صهیونیست به هلاکت رسیده و بیش از 100 نفر دیگر نیز زخمی شدهاند.
رژیم صهیونیستی همچنان به سانسور خبری درباره جنگ ادامه میدهد و تاکنون تنها به کشتهشدن 10نظامی خود و زخمیشدن 107نظامی دیگر از آغاز حمله این رژیم به غزه اعتراف کرده است.
از سوی دیگر، سایت اسرائیلی"دبکا" فاش کرد که بیش از 42 نظامی اسرائیل در نتیجه اصابت خمپاره گروههای مقاومت در غزه دچار فلج دائمی شدهاند.
امروز نیز حملات موشکی رزمندگان مقاومت فلسطین علیه شهرکهای صهیونیستنشین ادامه یافت. نیروهای مقاومت صبح امروز چهار فروند موشک به سمت مناطق مختلف جنوب سرزمینهای اشغالی شلیک کردند.
"ولید العمری "خبرنگار الجزیره گزارش داد که در جریان این حمله موشکی ، دو نظامی صهیونیست زخمی شدند.
این در حالی است که "ایهود اولمرت" نخست وزیر مستعفی رژیم صهیونیستی امروز گفت اسراییل به اهداف خود در نوار غزه نزدیک شده است.
ایهود اولمرت امروز (یکشنبه) در آغاز نشست کابینه این رژیم گفت اسراییل به اهداف مورد نظر خود از حمله نظامی به نوار غزه نزدیک شده است اما این حملات ادامه خواهد داشت.
اولمرت ادامه داد برای تحقق کامل این اهداف و تغییر وضع امنیتی در جنوب اسرائیل باید صبر و قاطعیت بیشتری داشت.
اظهارات اولمرت در حالی بیان میشود که این رژیم هدف از حمله به نوار غزه را جلوگیری از پرتاب موشک گروههای مقاومت فلسطینی به این رژیم عنوان کرده بود ولی با گذشت شانزده روز از درگیری با نیروهای مقاومت به اهداف مورد نظر خود در این زمینه دست نیافت و گروههای مقاومت در پاسخ به جنایتهای رژیم صهیونیستی همچنان شهرکهای صهیونیستنشین را هدف موشکهای خود قرار میدهند.
به نقل ازwww.alhomat.org
سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید (جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح) در یک جمع بندی کلی، ضمن تشریح چگونگی ایجاد هماهنگی بین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (ارتش و سپاه) در سالهای دفاع مقدس، این تعامل و هماهنگی ها را به سه دوره مشخص (به شرح زیر) تقسیم بندی کرده است:
دوره اول (حاکمیت تفکر بنی صدر)
اولین دوره فرماندهی و مدیریت رزمندگان اسلام در دفاع مقدس؛ از آغاز جنگ تحمیلی تا زمان سقوط و فرار بنی صدر (یعنی 10 ماهه اول جنگ) است.
در این مدت، ارتش جمهوری اسلامی ایران مسوولیت مستقیم فرماندهی و اداره امور جنگ و هدایت عملیات در صحنه های نبرد را عهده دار بود.
این دوره که از شهریور ماه سال 1359 تا پایان خرداد سال 1360 را در برمی گیرد سپاه پاسداران هیچ نقشی در فرماندهی و هدایت عملیات رزمندگان در صحنه های جنگ را نداشت.
اساسا این مقطع، دوره ای بود که به لحاظ استراتژی و تفکر بنی صدر، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی و حزب الهی نقشی نداشتند. چون هدف اصلی بنی صدر، حذف رقیب (یعنی سپاه پاسداران) از عرصه مسائل سیاسی بود.
حضور سپاه پاسداران و جدی گرفتن نقش این نیروی تازه نفس در جنگ و دفاع، خلاف مبانی فکری و استراتژی بنی صدر بود. لذا عمده عقب نشینی ها و شکست ها و اینکه در آن زمان هیچ عملیات بزرگ و منطقی علیه نیروهای متجاوز صورت نگرفت، از عملکرد این دوره است.
دوره دوم (اجرای الگوی دو فرماندهی)
این دوره از مهرماه سال 1360 تا پایان 1363 است. که تقریبا برای مدت سه الی سه و نیم سال، سیستم دفاعی و عملیاتی جمهوری اسلامی ایران، است. یعنی در این دوره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران، تعامل و همکاری متقابل و مشترکی داشتند و اساسا "الگوی دو فرماندهی" حاکم بود. هیچ نیرویی (ارتش و سپاه) بر دیگری فرماندهی نداشت، جز در صحنه عملیات و در رده "گردان" که سپاه پاسداران فرمانده و میدان دار جنگ بود.
در همین راستا، توافقی فی مابین امیر شهید علی صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران) و سردار محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران) به عمل آمد و این توافقنامه در تاریخ 6/12/60 (یعنی 21 روز قبل از آغاز عملیات فتح المبین) تنظیم و امضاء شد و برابر مفاد "بند پنجم" این توافقنامه با دو امضاء (امیر شهید صیاد شیرازی و سردار محسن رضایی) تصویب و جهت اجرا ابلاغ گردید. لازم به ذکر است، تصور این سند مهم و باارزش، در یگان های ذیربط ارتش و سپاه پاسداران، موجود است.
همچنین در اواخر سال 1361، موضوع ایجاد قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) (به عنوان مرکز فرماندهی عملیات) مطرح شد، و نام مبارک خاتم الانبیاء(ص) توسط سردار "غلامعلی رشید" برای این قرارگاه پیشنهاد گردید.
پیش از فعال شدن قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص)،خصوصا در سال دوم جنگ (از مهر ماه سال 1360 تا دی ماه 1361) عملیات های پیروزمند چهارگانه ای (شامل: ثامن الائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس) به طور مشترک توسط رزمندگان ارتش و سپاه پاسداران اجرا شد. عملیات رزمندگان در این دوره،تحت نظارت "قرارگاه مرکزی کربلا" انجام می شد و این قرارگاه نیز تحت فرماندهی و هدایت مشترک "ارتش و سپاه" عمل می کرد.
در همین زمینه،در کتاب عملیات طریق القدس(ص 89)، از انتشارات سازمان حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران (چاپ اول 79) چنین آمده است:
"سرهنگ علی صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران) به عملکرد سپاه پاسداران اعتقاد فراوان داشت و همکاری ارتش و سپاه را ترکیب مقدس نیروهای اسلام می نامید.
لذا در روز 7/9/60 - یعنی یک روز قبل از اجرای عملیات طریق القدس – طی امریه ای که فرماندهی نیروی زمینی ارتش و قرارگاه عملیاتی کربلا 1 (طریق القدس) ابلاغ کرد و قسمت هایی از آن عینا درج می شود، مسئله هماهنگی (به ویژه هماهنگی در تصمیم گیری ها) را مشخص کرده اند.
امیر شهید صیاد شیرازی می گوید: نکاتی که برمبنای تصمیم گیری های جلسه مشترک مرکب از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران در حضور من و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "برادر محسن رضایی" به عمل آمده به این شرح ابلاغ می گردد:
نحوه فرماندهی یگان ها
الف: فرماندهی نیروهای هجوم کننده که اکثرا برادران سپاه پاسداران بوده و یا ترکیبی از پیاده ارتش و سپاه بوده، به عهده برادران سپاه است.
ب: فرماندهی نیروهای زرهی و مکانیزه به عهده فرماندهی نظامی خود بوده ولی باید طبق تدبیر عملیاتی، به موازات پیشروی نیروهای هجومی، در نگهداری زمین های پاکسازی شده و پشتیبانی یگان های در خط، کوشش کند.
پ: فرماندهی عمومی یگان های عمل کننده در محدوده تیپ های 1 و2 زرهی (لشکر 16) و تیپ 3 زرهی (لشکر 92)،به عهده فرمانده تیپ های مربوطه است.
دوره سوم (استقلال عمل ارتش و سپاه)
در این دوره، سیستم فرماندهی و اداره امور جنگ و دفاع، در ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران کاملا جداگانه و مستقل بود. ارتش و سپاه حتی در مناطق و صحنه های عملیاتی نیز جدا از هم، با نیروهای دشمن می جنگیدند. این دوره و روش فرماندهی و اجرای عملیات علیه دشمن، "از آغاز سال 64 تا پایان جنگ" به مدت "سه و نیم سال" اجرا شد.
در این دوره از سیکل مدیریت و فرماندهی رزمندگان اسلام، حاکم بوده است. همانند زمان اجرای عملیات والفجر 8 (آزادسازی بندر فاو عراق) که سپاه پاسداران به طور مستقل می جنگید و ارتش نیز در منطقه شلمچه به جنگ با متجاوزین می پرداخت.
همچنین اجرای عملیات "کربلای 5" که به طور مستقل توسط سازمان رزم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنوب اجرا می شد؛ ارتش نیز در زمین دیگری از مناطق غرب کشور، عملیاتی تحت عنوان "کربلای 6 را اجرا می کرد. بنابراین در این دوره، پیروزی های درخشان توسط مدافعان ایران اسلامی (اعم از ارتش و سپاه) کسب شد.
لازم به ذکر است، طی دوره سوم تعامل و هماهنگی بین ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس، قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) حضور فعال داشت و در مواقع لزوم به ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران دستور می داد که در رابطه با موضوعات مختلف، به یکدیگر کمک کنند و این کمک ها نیز صورت می گرفت، از جمله در امور:
- شناسایی محورها و مناطق عملیاتی دشمن؛ جمع آوری و ارائه اطلاعات لازم به نیروی عمل کننده
- تهیه و اجرای آتش پشتیبانی رزمندگان، در زمان عملیات علیه دشمن
- اجرای اقدامات مربوط به خنثی سازی و پاکسازی میادین مین
- تامین یا کمک در جهت ارائه خدمات درمانی و بهداری
- تامین یا کمک در جهت انجام عملیات مهندسی رزمی
- واگذاری بخش هایی از امکانات موردنیاز یگان ها و ....
«مقاله از غلامعلی رشید
منبع: خبرگزاری حیات
< type=text/java>